تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
نمی دانم

نمی دانم چه حسی هست این عاشقی ؟


وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم


وقتی صدایی می آید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم


چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای











چـــترت را کنار بگــــذار


دســـتانم را بگـــیر


بگذار در زیر باران رحـــمت خدا


هر دو خیس شویم


بگذار هر دو بخندیدم


بر قطـــراتی که بر صورتمان


می لـــغزند

و



  می رقصند


بذار فال گوش بگــــویم


لذت بــــوســه در باران


دو چـــندان است ...











باش فقط باش

 

 

همــــین ...

 

 

نه دست به جیب خواهی شد

 

 

نه وقتت برای من است

 

 

فقط باش .....

 

 

هر جا هستی فقط باش تا در هوایت نفسی تازه کنم ...

 

 

 


در زِندِگـﮯ
در زِندِگـﮯ بَـرآﮮِ هَر آَدَمـِ بآ اِحســاسـﮯ ..!

 
اَز یِـڪ روز ..

 
از یِـڪ جــآ ..

 
اَز یِـڪ نَفــَـــر ..

 
بـہ بـَـعـد…!


دیگَـر هـیچ چیـز مِثـلِــ قَبـل نیستــ ..!

 
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ، نـہ خیـآبـآטּ هآ ..

 
همـہ چیـز مـﮯ شـود:



 
دِلـــتـــنــ ــگی   ...










گاهی آدم احساس می کند

 
این جمله

 
«گریه مال مرد نیست»

 
را یک آدم نامرد ساخته


 
تا مرد ها را از درون ویران كند . . .



اسمم را سنگی نگه می دارد
 

خودم را گوری

 

و یادم را...نمی دانم!

 

 

 

هـَـمـین ڪـﮧمــیـام بـــﮧ خـودَم بـگَـم

 


هـَـمــﮧ چـیــز آرومــﮧ...

 

 

مَــن چــقَــد خــوشــحــالَــم

 


یــﮧ حــس دَرونــی بــهم  مــیــگـــﮧ...


 

غـَـلـَـط اضــافــی نــکـن

 

 

 

 


برای دلم

برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم

 


دست نوازش بر سرش میکشم میگویم:

 

«غصه نخور، میگذرد …»



برای دلم، گاهی پدر میشوم



خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….»



گاهی هم دوستی میشوم مهربان



دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا …



دلم ، از دست من خسته استــ.....



میدانی سه رکن

میدانی سه رکن حس کردن یک نفر چیست؟

اینکه اول عاشقش باشی..

بعد درگیر احساس عاشقی با او..

در نهایت عاطفه ای را خرجش کنی که لیاقتش را دارد

این سه می شوند همانیکه باید بشوند

آنوقت حساس میشوی

حســـاسی

در انتخابش

در نگاههایش

 


صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 9 صفحه بعد